با اينكه معلوم نيست ساكنين روستاي زرگر از كجا آمدهاند اما بايد بگويم آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مانند روستاييان ديگر ساكن در هرگوشه از ايران، آنها با جان و دل از شما پذيراي ميكنند.
جاذبههاي گردشگري فراواني كه در كشور ما وجود دارند، آب و هواي چهار فصل، شهر هاي بي نظير و روستاهاي بكر و خرم، همه و همه ايران را ديدني تر از آنچه به آن مي انديشيد ميكند. در پاييز معمولاً شاهد اخباري مبني بر آلودگي هوا هستيم. فكرش را بكنيد با خصوصياتي كه از ايران گفته شد، مگر ميشود از اين آلودگي ها در امان نَبود. نه، نميشود. ما هم امروز در صفحه گردشگري مان براي فرار از همين آلودگي هوا، به روستايي بس بي نظير با نام روستاي زرگر قدم ميگذاريم. جايي كه غير از جاذبه هاي روستا گردي، يك خصوصيت منحصر به فرد ديگر هم دارد. با مجله دلتا همراه باشيد تا آن را با شما بگوييم.
روستاهاي ايران
يكي از اين جاذبههاي بي نظير در ايران، روستاهايي هستند كه نقاط بكر، آب و هواي فرح بخش، مناظر چشم نواز و سكوت بي پايانشان را با سخاوت با همه گردشگران و مسافران به اشتراك ميگذارند. معمولاً در بيشتر تعطيلات اين روستاها مملو از شهر نشيناني ميشوند كه در پي آرامش به اين مكان ها آمدهاند. روستاي زرگر هم از اين قاعده مستثني نيست. در 100 كيلومتري غرب تهران قرار گرفته، بين تهران و قزوين به سمت آبيك.
اما آنچه اين روستا را متفاوت تر از جاهاي ديگر ميكند اينكه مردم روستاي زرگر يا زرگ به زبان رومانو صحبت ميكنند. رسم الخط پير و جوان اينجا به زبان لاتين است. اما! اما ايراني هستند. البته ايراني الاصل. از همان آريايي هاي اوليه كه در فلات ايران ساكن شدند. چهره شان شبيه به اروپايي ها هم هست. اما نسبت به آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مسلمانند و به زبان فارسي و تركي هم مسلط هستند. البته به زبانشان زرگري ميگويند اما نه آن زرگري كه ما شنيده ايم. مثلاً حالت خوب است را بگويند: «حازالزت خوزوب ازست؟» نه اينطور نيست آنها مي گويند: Ești bine. زبانشان كاملاً رومانيايي است.
چه شد كه روستاي زرگر ، زرگري شد؟
ميدانيد تاريخ روستاي زرگر معلوم نيست! فقط اينكه خودشان، تازه آن ها كه ديگر خيلي قديمي هستند، ميگويند رومانو ها طايفهاي ايتاليايي بودند كه قرن ها پيش از مرز هاي شمالي اين سرزمين وارد شدهاند و مانند عشاير در جاي جاي ايران پراكنده شدهاند. اما به تدريج به زندگي يكجا نشيني روي آورده و در شهريار، قوچان، بيلهسوار و خوي ساكن شدند. اما سرنوش آن مردم مانند روستاي زرگر نبود. در اين روستا زبان رومانو را حفظ ميشود و نسل به نسل منتقل شده تا همه شان به زبان رومانيايي حرف ميزنند و به لاتين مينويسند.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي زرگر همه زيبايي كه تمام روستا هاي ايران دارند را داراست. گندمزار هاي پهناور دارد و آب و هواي فرح بخش. هواي پاييزش مرطوب است و ديدني هايش بسيار. ميتوانيد در اين روستا كمپ بزنيد، طبيعت گردي كنيد، عكس هاي فراوان براي خود بياوريد و حسابي استراحت كنيد.
با اينكه معلوم نيست ساكنين روستاي زرگر از كجا آمدهاند اما بايد بگويم آنچه مشخص است اينكه آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مانند روستاييان ديگر ساكن در هرگوشه از ايران، با جان و دل از شما پذيراي ميكنند و ميتوانيد ماست و شير و دوغ و كشك و سرشير و خامه و… از آن ها خريداري كنيد. عكاسي از خانه هاي قديمي و ديدني روستا، حيوانات و دشت ها حتماً برايتان جالب خواهد بود. به علاوه يك روز را كمپ زدن در نقطه اي خوش آب و هوا شما را از آلودگي هوا در امان نگه ميدارد.
افسانه روستاي زرگر
روايات متعددي راجع به اصالت مردمان روستاي زرگر شنيده ميشود.
اول: آن ها خودشان را مردم يونان و ايتاليا ميدانند. همين زبان رومانو ملاك آن هاست. در جنگ ايران و روم، ۲۰۰ نفر از رومانو ها به دست پادشاه ايران اسير شدند، اما به دليل بدن ورزيده شان، توسط پادشاه عفو، وَ آن ها هم در نزديكي قزوين ساكن ميشوند.
دوم: ميگويند آن ها بيشتر كولي هايي بودند كه معلوم نيست چه اتفاقي افتاده كه در جهان پراكنده شدهاند. آن ها كشاورز و دام پرورند. به هر حال هيچكس مطمئن نيست اين مردم از چه آب و خاكي ريشه گرفتهاند.
سوم: آنها از هيچ جا نيامده، بلكه هميشه و هميشه همينجا بودهاند. فقط آن ها همان آريايي هاي اصيلي هستند كه در فلات ايران ساكن شدند و اصالت اريايي خود را حفظ كردهاند.
چهارم: سندهايي كه منابع خوب تاريخي هستند ميگويند در زمان هاي دور روماني جزء عثماني يا تركيه فعلي بوده است و حالا مردمش ساكن نقطه اي در چند كيلومتر آنطرف تر از آنجا هستند.
با اينكه معلوم نيست ساكنين روستاي زرگر از كجا آمدهاند اما بايد بگويم آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مانند روستاييان ديگر ساكن در هرگوشه از ايران، آنها با جان و دل از شما پذيراي ميكنند.
جاذبههاي گردشگري فراواني كه در كشور ما وجود دارند، آب و هواي چهار فصل، شهر هاي بي نظير و روستاهاي بكر و خرم، همه و همه ايران را ديدني تر از آنچه به آن مي انديشيد ميكند. در پاييز معمولاً شاهد اخباري مبني بر آلودگي هوا هستيم. فكرش را بكنيد با خصوصياتي كه از ايران گفته شد، مگر ميشود از اين آلودگي ها در امان نَبود. نه، نميشود. ما هم امروز در صفحه گردشگري مان براي فرار از همين آلودگي هوا، به روستايي بس بي نظير با نام روستاي زرگر قدم ميگذاريم. جايي كه غير از جاذبه هاي روستا گردي، يك خصوصيت منحصر به فرد ديگر هم دارد. با مجله دلتا همراه باشيد تا آن را با شما بگوييم.
روستاهاي ايران
يكي از اين جاذبههاي بي نظير در ايران، روستاهايي هستند كه نقاط بكر، آب و هواي فرح بخش، مناظر چشم نواز و سكوت بي پايانشان را با سخاوت با همه گردشگران و مسافران به اشتراك ميگذارند. معمولاً در بيشتر تعطيلات اين روستاها مملو از شهر نشيناني ميشوند كه در پي آرامش به اين مكان ها آمدهاند. روستاي زرگر هم از اين قاعده مستثني نيست. در 100 كيلومتري غرب تهران قرار گرفته، بين تهران و قزوين به سمت آبيك.
اما آنچه اين روستا را متفاوت تر از جاهاي ديگر ميكند اينكه مردم روستاي زرگر يا زرگ به زبان رومانو صحبت ميكنند. رسم الخط پير و جوان اينجا به زبان لاتين است. اما! اما ايراني هستند. البته ايراني الاصل. از همان آريايي هاي اوليه كه در فلات ايران ساكن شدند. چهره شان شبيه به اروپايي ها هم هست. اما نسبت به آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مسلمانند و به زبان فارسي و تركي هم مسلط هستند. البته به زبانشان زرگري ميگويند اما نه آن زرگري كه ما شنيده ايم. مثلاً حالت خوب است را بگويند: «حازالزت خوزوب ازست؟» نه اينطور نيست آنها مي گويند: Ești bine. زبانشان كاملاً رومانيايي است.
چه شد كه روستاي زرگر ، زرگري شد؟
ميدانيد تاريخ روستاي زرگر معلوم نيست! فقط اينكه خودشان، تازه آن ها كه ديگر خيلي قديمي هستند، ميگويند رومانو ها طايفهاي ايتاليايي بودند كه قرن ها پيش از مرز هاي شمالي اين سرزمين وارد شدهاند و مانند عشاير در جاي جاي ايران پراكنده شدهاند. اما به تدريج به زندگي يكجا نشيني روي آورده و در شهريار، قوچان، بيلهسوار و خوي ساكن شدند. اما سرنوش آن مردم مانند روستاي زرگر نبود. در اين روستا زبان رومانو را حفظ ميشود و نسل به نسل منتقل شده تا همه شان به زبان رومانيايي حرف ميزنند و به لاتين مينويسند.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي زرگر همه زيبايي كه تمام روستا هاي ايران دارند را داراست. گندمزار هاي پهناور دارد و آب و هواي فرح بخش. هواي پاييزش مرطوب است و ديدني هايش بسيار. ميتوانيد در اين روستا كمپ بزنيد، طبيعت گردي كنيد، عكس هاي فراوان براي خود بياوريد و حسابي استراحت كنيد.
با اينكه معلوم نيست ساكنين روستاي زرگر از كجا آمدهاند اما بايد بگويم آنچه مشخص است اينكه آن ها بسيار خونگرم و مهربانند. مانند روستاييان ديگر ساكن در هرگوشه از ايران، با جان و دل از شما پذيراي ميكنند و ميتوانيد ماست و شير و دوغ و كشك و سرشير و خامه و… از آن ها خريداري كنيد. عكاسي از خانه هاي قديمي و ديدني روستا، حيوانات و دشت ها حتماً برايتان جالب خواهد بود. به علاوه يك روز را كمپ زدن در نقطه اي خوش آب و هوا شما را از آلودگي هوا در امان نگه ميدارد.
افسانه روستاي زرگر
روايات متعددي راجع به اصالت مردمان روستاي زرگر شنيده ميشود.
اول: آن ها خودشان را مردم يونان و ايتاليا ميدانند. همين زبان رومانو ملاك آن هاست. در جنگ ايران و روم، ۲۰۰ نفر از رومانو ها به دست پادشاه ايران اسير شدند، اما به دليل بدن ورزيده شان، توسط پادشاه عفو، وَ آن ها هم در نزديكي قزوين ساكن ميشوند.
دوم: ميگويند آن ها بيشتر كولي هايي بودند كه معلوم نيست چه اتفاقي افتاده كه در جهان پراكنده شدهاند. آن ها كشاورز و دام پرورند. به هر حال هيچكس مطمئن نيست اين مردم از چه آب و خاكي ريشه گرفتهاند.
سوم: آنها از هيچ جا نيامده، بلكه هميشه و هميشه همينجا بودهاند. فقط آن ها همان آريايي هاي اصيلي هستند كه در فلات ايران ساكن شدند و اصالت اريايي خود را حفظ كردهاند.
چهارم: سندهايي كه منابع خوب تاريخي هستند ميگويند در زمان هاي دور روماني جزء عثماني يا تركيه فعلي بوده است و حالا مردمش ساكن نقطه اي در چند كيلومتر آنطرف تر از آنجا هستند.